جدول جو
جدول جو

معنی لؤلؤ خشاب - جستجوی لغت در جدول جو

لؤلؤ خشاب
(لُءْ لُ ءِ خُ)
رجوع به لؤلؤ خوشاب شود:
لب شیرینش چون تبسم کرد
شور در لؤلؤ خشاب انداخت.
عطار
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لُءْ لُ ءِ خوَ / خُ)
لؤلؤ آبدار. لؤلؤ تر. باجلا:
بگو که لفظی از آن هست لؤلؤ خوشاب
بگو که معنی این هست صورت فرخار.
ابوحنیفۀ اسکافی.
پارۀ خون بود اول که بود نافۀ مشک
قطرۀ آب بود ز اول لؤلؤ خوشاب.
ناصرخسرو.
به باد نمرود از سهم کرکس پران
به ریش فرعون از نظم لؤلؤ خوشاب.
خاقانی.
، مجازاً دندان آبدار و شفاف:
ز لؤلؤخوشاب بگشاد بند
برآمیخت شنگرف و گوهر به قند.
فردوسی.
برد زنجیر زلف تو دل من
قفل برلؤلؤ خوشاب مزن.
عطار
لغت نامه دهخدا